مچ گیری تازه داماد تهرانی از نو عروس خائن

رکنا:خيانت در رستوران اتفاق افتاد. خيانت باعث قتل شد. نازنين به همسر خود خيانت کرد و شوهرش را به دردسر انداخت.تازه داماد صاحبکار همسرش را به دليل خيانت به قتل رساند. تازه دامادي که خيانت ديده است به قصاص محکوم شد.
سي ام شهريور ماه 99 وقوع درگيري خونين در ميدان نوبنياد رخ داد . در اين درگيري مرد ۳۷ ساله اي به نام امير از ناحيه پهلو چاقو خورده و به بيمارستان منتقل شده بود که ساعتي بعد به خاطر شدت خونريزي جان سپرد.
بررسي ها نشان ميداد امير صاحب يک رستوران بود و در درگيري خونين با همسر يکي از کارمندانش جان سپرده است. ساعتي از جنايت گذشته بود که سهيل ۳۰ ساله خودش را به پليس تسليم کرد و قتل را گردن گرفت .
وي در تشريح جزئيات ماجرا گفت : من چهار سال قبل در يک رستوران کار ميکردم که آنجا با يکي از کارمندان به نام نازنين آشنا شدم و دو سال قبل با هم عقد کرديم و من به محل کار ديگري رفتم.
چون وضع مالي خوبي نداشتم من و نازنين ناچار شديم دو سال عقد کرده بمانيم و پول هايمان را پس انداز کنيم. تا اينکه تير ماه امسال با هم ازدواج کرديم .
در اين مدت همسرم همچنان در آن رستوران کار مي کرد تا اينکه دو ماه بعد از ازدواجمان متوجه رابطه پنهاني همسرم با امير که به تازگي مدير رستوران شده بود شدم. من فهميدم همسرم و امير با هم به سفر شمال رفته اند. حتي عکس هاي آنها را در گوشي همسرم پيدا کردم و از اين ماجرا شوکه شدم .
وي ادامه داد: من همسرم را به خانه پدرش بردم و ماجرا را به خانوادش گفتم. آنجا نازنين به من قول داد رابطهاش را با امير تمام کند و ديگر به من دروغ نگويد.
به همين خاطر او را بخشيدم و به خانهمان برگشتيم تا اينکه آن روز ، من در محل کارم بودم که عصر به خانه برگشتم .وقتي در خانه را باز کردم متوجه شدم همسرم و امير با هم تماس تصويري گرفته اند و مشغول صحبت هستند. امير مي گفت نمي تواند رابطه اش را با همسرم تمام کند و دلباخته نازنين شده است. نازنين به محض اين که مرا در خانه ديد تماس تصويري را قطع کرد.
اين تازه داماد در تشريح جزئيات درگيري گفت: من که عصباني شده بودم نازنين را مجبور کردم تا با امير قرار ملاقات بگذارد . آنها در ميدان نوبنياد با هم قرار گذاشتند و من به آنجا رفتم. وقتي با امير روبرو شدم با تند صحبت کردم و گفتم بايد روابطه اش را با همسرم تمام کند اما او منکر اين رابطه بود.
من عکس ها و پيامک ها را به او نشان دادم که با هم درگير شديم . درگيري ميان ما بالا گرفته بود که من در يک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و چاقو کشيدم و يک ضربه به پهلو او زدم و از ترسم فرار کردم . چند ساعت بعد نازنين در حالي که گريه مي کرد با من تماس گرفت و گفت امير در بيمارستان جان سپرده است. من همان موقع خودم را به پليس معرفي کردم و بازداشت شدم.
به دنبال اعتراف هاي تازه داماد پليس به بازجويي از همسر وي پرداخت .
پشت پرده قتل صاحب رستوران چه بود؟
نازنين گفت: چهار سال قبل زماني که با سهيل همکار بودم به يکديگر علاقمند شديم و دو سال بعد با هم عقد کرديم. اما شرايط مالي نداشتيم تا زودتر جشن عروسي را برگزار کنيم . به همين خاطر دو ساله بعد زندگي مشترک مان را آغاز کرديم . در اين مدت امير مدير رستوران شده بود و چون من از کارمندان قديمي بودم در کارها به او کمک ميکردم.
در اين مدت او به من علاقه مند شده و ابراز علاقه کرده بود و وقتي فهميد به خاطر مشکلات مالي همسرم هرگز به سفر شمال نرفته ام پيشنهاد داد تا به همراه او و يکي از همکارانمان به سفر شمال برويم . من به همسرم گفتم با يکي از دوستانم به سفر کاري مي روم. اما پس از بازگشت از سفر همسرم عکس هاي مشترک من و امير را ديد و درگيري بين ما شروع شد .
زن جوان ادامه داد: همسرم مرد خوبي بود اما بعد از ازدواج فهميدم او مرد يک دنده اي است و هميشه ميخواهد حرف خودش را به کرسي بنشاند.
اين زن درباره رابطه پنهاني با قرباني گفت: باور کنيد من هيچ رابطه پنهاني با اميرنداشتم. او در اين مدت به من ابراز علاقه کرده و مي خواست با من دوست شود. اما من قبول نميکردم . علاقه او به من يک طرفه بود. آخرين بار وقتي همسرم وارد خانه شد و ديد ما باهم تماس تصويري داريم عصباني شد و مرا مجبور کرد تا با امير قرار ملاقات بگذارم.
پرونده اين جنايت با صدور کيفرخواست به شعبه دهم دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد و وي پاي ميز محاکمه ايستاد.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده پدر و مادر امير درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس سهيل به تشريح ماجرا پرداخت.
وي گفت: من همسر و زندگي ام را دوست داشتم اما امير دست از سر همسرم بر نمي داشت. وقتي متوجه شدم همسرم و امير با هم به شمال رفته اند شوکه شدم. من مي خواستم از همسرم جدا شوم اما وقتي گريه هاي همسرم را ديدم منصرف شدم و حتي ماجرا را به پدر و مادر نازنين گفتم. نازنين قول داده بود رابطه اش را با امير تمام کند اما وقتي آخرين بار به خانه برگشتم و متوجه شدم آنها تماس تصويري داشته اند عصباني شدم. من نازنين را به شدت کتک زدم و او را مجبور کردم تا با امير قرار ملاقات بگذارد.
وي درباره نحوه قتل ادامه داد: وقتي با امير قرار گذاشتم او منکر رابطه با نازنين بود. به او گفتم دست از سر نازنين و زندگي ما بردارد اما با بي اعتنايي به راه افتاد تا محل را ترک کند که از پشت سر به او حمله کردم و يک ضربه چاقو به او زدم.
سهيل که سرش را پايين انداخته بود به عنوان آخرين دفاع گفت: باور کنيد قصد کشتن امير را نداشتم. رفتارهاي او باعث شد کنترل اعصابم را از دست بدهم.
با پايان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک هاي موجود در پرونده وي را به قصاص محکوم کردند.